آوارگی کوه و بیابانم آرزوست ...

ساخت وبلاگ

دستش را گرفتم ، اشکهایش را با بوسه هایم پاک کردم ، در آغوش گرفتمش و گفتم :

بریم نی ما ...

خداحافظ ای شهر پس از 30 سال

خداحافظ ای خانواده پس از 36 سال

خداحافظ ای محبس ِ اتاق پس از 7 سال

رفتم با بار ِ بی کسی و آوارگی بر دوش ، تا باری از من بر دوش کسی نماند

ناگفته های بسیارِ دیگر را بغضهایم به جاده ها ، پاهایم به کوچه های غربت و چشمهایم به آیینه ها خواهند گفت ...

 


 

خانه ی بی سقف و ستون ِ چوبک...
ما را در سایت خانه ی بی سقف و ستون ِ چوبک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimajavadpourrozngar بازدید : 132 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:26