ابتدای ماجرایی که آغاز ندارد ...

ساخت وبلاگ

پس از 5 سال برای نخستین بار است که تصمیم به انتشار مجموعه ای از مطالبم در وبسایتی شخصی گرفته ام و در ادامه بر مدار اختصار چند نکته را در همین راستا با همراهان این قلم در میان می نهم.

این وبسایت در 5 بخش طراحی شده و محل و محمل انتشار مجموعه ای از آثار من خواهد بود که طی سالیان گذشته به علل و دلایل متنوع و متعدد منتشر نشده اند ...

در این سالها البته که بسیارانی تنها در "دبستان" با نوشته هایم همراه بودند و در برابر پرسش ایشان درباره فرجام "دبستان" تنها در سایه ی سکوت پنهان می شوم با این بیت ِ "سایه" که ؛

پرسشی کان هست همچون دشنه تیز

پاسخی دارد همه خونابه ریز

اما باز هم البته که در این سالها "آیین چراغ خاموشی نبود" و با وجود تمامی مسائل و مصائب پیرامون، در راهی که بدان "التزام عملی"(!!) دارم با گامهای استوار و نام های مستعار بسیار نوشتم که صندوقچه ی اسرارش را در صورت مجال ِ اجل سالها بعد خواهم گشود تا گره راز داستان ِ دستان بسته ای گشوده شود که هنوز قلم به دست دارد ...

ورای اینگونه نوشته ها که جایی در این وبسایت نخواهند داشت، برخی از مصاحبه ها و نوشته های مبسوط تر و کلان تر نیز که محصول این سالها بوده اند را نیز تا اطلاع ثانوی منتشر نخواهم کرد به این علت که هنوز در دورسوی امیدهایم نوری از احتمال انتشار آنها در قالب کتابهایی می بینم، همچون 4 جلد کتابی که همچون حاصل عمری در تابوت ِ کشوهای میزم در لحد کاغذ آرمیده اند ...

اما آنچه در اینجا منتشر می شود در بخش "مقالات" ؛ مقالاتی هستند که پیش از این نوشته ام که یا در نشریه هایی منتشر شده اند و در فضای مجازی یافت نمی شوند و یا هرگز منتشر نشده اند و البته مقالاتی نیز منتشر خواهند شد که از این پس و تنها از طریق همین وبسایت منتشر خواهم کرد ...

و بله ! معنای دیگر این نکته آن خواهد بود که پس از "دبستان" هرگز حاضر به ادامه کار در هیچ نشریه ای نخواهم بود همانگونه که عده ای که در این سالها پاسخهای منفی به پیشنهادهای همکاری از من شنیده بودند می توانند دلایل آن "نه" ها را برای دیگران نیز تعریف کنند ( و البته تعریف، نه تحریف!)

در این سالها تمامی پیشنهادات کاری را به این دلیل رد کردم که ؛ " ما روزنامه داریم " ... و البته در برابر این پاسخ آغشته به تیغ طعنه که ؛ "پس چرا منتشر نمی شود؟" نیز پاسخی جز این ننهادم که ؛ " از کسانی بپرسید که می گذارند شما منتشر شوید" !

در بخش " روزنگار" می کوشم یادداشتهای به فراخور مباحث و مسائل روز و تنها در قالب "یادداشت" منتشر کنم و البته یادداشتها و پیشنهاداتی در زمینه ی فیلم و کتاب و موسیقی و ...

در بخش "منقالات" تعدادی از سخنرانی های سالها قبل و برخی از درسگفتارها را تا آنجا که امکان انتشار داشته باشند قرار خواهد گرفت و بر آنم تا گفتارهای کوتاهی که تحت همین عنوان سالها قبل در " با بی تو بودن" منتشر می کردم را در اینجا نیز ادامه دهم ...

در بخش " اشعار" هم سروده های اغلب متعلق به گذشته را منتشر خواهم کرد ...

در بخش "پرونده ها" نیز مطالب مبسوط تر را در غالب همان "پرونده های ویژه دبستان" منتشر خواهم کرد و البته با تغییرات و ویراستهای جدید ...

و در بخش "پدر نامه" با فرزندان در راهم سخن خواهم گفت، همانها که پدر با ایمان یوسف و چشمان یعقوب با قلم ِ جان برایشان می نویسد ...

...

بخش "نظرات" تمامی بخشها تنها دریافت کننده نظرات شما خواهد بود اما هیچ نظری را منتشر نخواهم کرد ...

جهت هرگونه ارسال نظرات عمیق تر و دقیق تر "درباره مطالب" می توانید از طریق بخش "تماس با من" در ذیل ِ صفحه نخست سایت با من در تماس باشید.

اما اگر کسی نقد و نظری دقیق و و قابل اعتنا درباره منقولات و مکتوبات این وبسایت در بساط داشت می تواند ضمن ارسال، درخواست انتشار آن در همین وبسایت را نیز مطرح نماید ... پس از آن در صورت لزوم اینگونه مطالب را نیز منتشر خواهم کرد ...

به هر روی این نیز آغاز راهی دیگر است در سرزمین روزگار من ، در سرزمینی که شما شاهدان ماجرای بی آغاز و انجام ِ من و معشوق من هستید ...

که گفت ؛

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

آنچه آغاز ندارد نپذیرد انجام

 


 

خانه ی بی سقف و ستون ِ چوبک...
ما را در سایت خانه ی بی سقف و ستون ِ چوبک دنبال می کنید

برچسب : ابتدای,ماجرایی,آغاز,ندارد, نویسنده : nimajavadpourrozngar بازدید : 88 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 23:50